کد مطلب:129846 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:319

فتح شام
شام از نخستین مناطقی بود كه رسول اكرم (ص)، برای نشر كلمه توحید و گسترش دعوت به اسلام در كارش اندیشید. این سرزمین مدت هفت سده بود كه زیر سلطه رومیان به سر می برد و حاكم سرزمین بیزانس یا روم شرقی، موسوم به هرقل بر آنجا حكومت می كرد. اعراب سرزمین حجاز در دوران جاهلیت با ساكنان این سرزمین ارتباط بسیار نزدیكی داشتند.

رسول خدا (ص) خبردار شد كه شمار بسیاری در دومة الجندل گرد آمده اند و قصد نزدیك شدن به مدینه را دارند. دومة الجندل یكی از نواحی سرزمین شام است كه از آنجا تا دمشق پنج شب و تا مدینه پانزده یا شانزده شب راه است. رسول خدا (ص) پس از آنكه علی (ع) را به عنوان جانشین خود در مدینه تعیین كرد، همراه هزار تن از مسلمانان


به سوی آن منطقه حركت نمود. آن حضرت شب ها راه می پیمود و روزها پنهان می شد. در این واقعه كه سال ششم هجری روی داد پیامبر (ص) پذیرفت كه در ازای پرداخت جزیه، با آنان مصالحه كند. پس از آن، پیامبر (ص) نامه هایی برای هرقل - در شام - و حارث بن ابی شمر - امیر دمشق - ارسال داشت و آنان را به اسلام دعوت كرد. در سال هشتم هجری رسول خدا (ص) سریه ای را به فرماندهی كعب بن عمیر غفاری به «ذات هشتم هجری رسول خدا (ص) سریه ای را به فرماندهی كعب بن عمیر غفاری به «ذات اطلاع» در شام گسیل داشت. ذات اطلاح در پشت وادی القری میان تبوك و اذرعات واقع است... در این سال رسول خدا (ص) مردم را به سوی شام حركت داد و غزوه ذات السلاسل اتفاق افتاد.

از جمله سریه هایی كه به شام اعزام شد، سریه ی زید بن حارثه به سوی جذام در حسمی، پشت وادی القری در سوی فلسطین از سرزمین شام بود. غزوه دیگر موته بود كه رسول خدا (ص)، سپاهی را متشكل از سه هزار رزمنده به آنجا گسیل داشت. چون به مرز بلقا رسیدند، نیروهای هرقل، كه اعراب مسیحی شده نیز آنان را همراهی می كردند، در یكی از روستا موسوم به مشارف به آنان رو در رو قرار گرفتند. مسلمانان به روستایی به نام مؤته رفتند و رومیان با سپاه گران با آنان درگیر شدند. در این جنگ، زید بن حارثه، سپس جعفر بن ابی طالب و پس از او عبدالله بن رواحه - كه فرماندهی این لشكر را به عهده داشتند - به شهادت رسیدند.

در سال نهم هجری غزوه تبوك روی داد. در این غزوه رسول خدا (ص) سی هزار نیرو، ده هزار اسب و دوازده هزار شتر با خود همراه داشت... تا آنكه با نجبة بن رؤبه، اسقف ایله بر ساحل دریای سرخ، به ازای پرداخت جزیه مصالحه كرد. همچنین رسول خدا (ص) با اهل جربا و نیز اذرح از سرزمین شراة مصالحه كرد. با اهل اذرح در ازای صد دینار و با اهل مقنا - در نزدیكی ایله - به ازای سیصد دینار مصالحه نمود. رسول خدا (ص) در اواخر دوران زندگی، سپاهی را به سوی شام تجهیز كرد و اسامة بن زید را به فرماندهی آن گماشت و فرمود: خداوند كسی را كه از سپاه اسامة سرپیچی كند لعنت كند.... [1] .


این خلاصه اتفاقهایی بود كه در ارتباط با اهتمام فراوان رسول (ص) به این ناحیه، در آن روزگار روی داد. انگیزه ی پیامبر خدا (ص) از این كار چیزی جز بیداری انسانها و رهنمون گشتن آنها به شاهراه حقیقت و رساندنشان به رحمت حق، نبود. هدف آن حضرت گسترش قلمرو جغرافیایی نبود، بلكه این امر عرضی و تابع گسترش كلمه توحید و جمع آوردن مردم بر گرد پرچم اسلام بود. هدف اصلی، هدایت مردم به سوی خداوند - تبارك و تعالی - بود و بس.

پس از وفات رسول خدا (ص)، اندك اندك معیارها دگرگون شد و انگیزه ها كم كم تفاوت پیدا كرد. دنیا بسیاری از مردم را فریفت و كسب غنیمت، دستیابی به پستهای دنیوی و گسترش سلطه و نفوذ، به عنوان مهم ترین انگیزه های گشودن سرزمین ها در آمد. این نكته ای است مهم كه باید مورد توجه قرار گیرد. تفاوت میان جنگ های رسول خدا (ص) با ماجراهای پس از آن، به ویژه در دوران حكومت بنی امیه و بنی عباس در همین نكته بود.

صاحب خطط الشام می نویسد: پس از وفات رسول خدا (ص) - و پس از جنگ ابوبكر با اهل رده - ابوبكر به مردم مكه، طائف، یمن و همه اعراب ساكن نجد و حجاز نامه نوشت و از آنان خواست كه آماده جنگ در شام شوند و آنان را به دستیابی بر غنایم آن سرزمین و نیز سرزمین روم تشویق كرد. مردم، از خداجو و طمع پیشه، گرد آمدند. او سه پرچم برای سه نفر بست. آن سه، یزید بن ابی سفیان، شرحبیل بن حسنه و عمرو بن عاص بودند... ابوبكر با پای پیاده، یزید بن ابی سفیان را تا بیرون مدینه همراهی كرد و آنچه را لازم بود به وی سفارش نمود... تا آنكه سپاه به مشارف الشام رسید و در أبل، زیزاء و قسطل فرود آمد. شمار سپاهیان روم بدون در نظر گرفتن زیزاء، یك سوم بود. ماهان فرمانده رومیان پس از آگاهی به این موضوع، پیشاپیش، شماسها [2] ، راهبان و كشیش ها را فرستاد تا سپاه روم را به جنگ تشویق كنند. هرقل كه از فرماندهان بزرگ بود، خطر را متوجه شد و پس از دریافت خبر نزدیك شدن سپاه مسلمانان، تصمیم گرفت كه با آنها نجنگد و از در مصالحه در آید. او خطاب به مردمش گفت: به خدا


سوگند اگر نصف درآمد شام را به آنان بدهید و نصف دیگر را بگیرید و در كوه های روم استوار بمانید، برای شما بسیار بهتر از آن است كه به خاطر شام بر شما چیره شوند و در كوه های روم با شما سهیم گردند. او پس از مشاهده ی نافرمانی و سرپیچی مردم، برادرش تیودورا را به فرماندهی دیگر امیران گماشت و آنان را گسیل داشت. نخستین جنگ میان مسلمانان و رومیان در سال 12 هجری در یكی از روستاهای غزه، به نام دائن روی داد. این جنگ میان مسلمانان و بطریق غزه بود. طرفین به سختی پیكار كردند و رومیان شكست خوردند و یزید بن ابی سفیان در پی دستگیری آن بطریق برآمد... و شش تن از فرماندهان روم به وی پیوستند... رومیان به دست مسلمانان شكست خوردند... اما ابوعبیده با آنان صمالحه كرد و خالد بن ولید با آنها جنگید.. تا آنكه مسلمانان همه ی سرزمین حوران را فتح كردند و در سال 13 هجری بر آن چیره شدند. مهم ترین جنگی كه رومیان به سختی در آن شكست خوردند و شكست خوردگانشان به شمال پیوستند، جنگ یرموك [3] بود. این جنگ سرنوشت ساز راه چیره شدن مسلمانان بر قدس و دمشق و توابع آن را هموار ساخت. پس از آن، مسلمانان بر حمص، حماة و حلب و دیگر شهرهای اطراف چیره شدند. در همان حال كه خالد قصد پیروزی و استیلا را داشت، پیك خبر مرگ ابوبكر و خلافت عمر و امارت ابو عبیده بر همه شام و عزل خالد را برای وی آورد. خالد نامه را از او گرفت و در تركش خود نهاد و كسی را بر پیك گماشت تا برای جلوگیری از تضعیف روحیه ی مردم این خبر در میانشان پخش نشود. ابوبكر ده شب پیش از فتح یرموك مرد. و پس از آنكه رومیان به طور كامل شكست خوردند و پانزده ماه پس از به خلافت رسیدن عمر بن خطاب، جنگی در «فحل» اردن در گرفت.

پس از پیروزی مسلمانان بر یرموك، هرقل كه برای جشن آزادی صلیب در بیت المقدس به سر می برد، به انطاكیه رفت و رومیان و اهل جزیره را به جنگ فراخواند. به این منظور مردانی را از نزدیكان و افراد مورد اعتمادش نزد آنان فرستاد. پس از آن، رومیان در «فحل» با مسلمانان درگیر شدند. اینان نیز به سختی با آنان جنگیدند تا پیروز شدند.


فرمانده ی رومیان به همراه حدود ده هزار تن دیگر كشته شدند و باقیمانده شان در شهرهای شام پراكنده گشتند، و برخی شان نیز به هرقل پیوستند. آنگاه مسلمانان به سوی رومیان، كه در فحل بودند، حركت كردند. در پیكار میان دو گروه رومیان شكست خوردند و مسلمانان در ذی القعده سال 13 وارد فحل شدند... شرحبیل بن حسنه همه اردن را با جنگ گشود؛ مگر طبریه كه ساكنانش با وی مصالحه كردند. عمرو بن عاص نیز غزه و سپس سبسطیه، نابلس، یبنی و عمودس را گشود... شهرهای قدس و قیساریه به محاصره در آمدند و قدس در سال پانزدهم یعنی یك سال پس از فتح دمشق، گشوده شد. [4] .

فتح دمشق

مسلمانان در رجب سال 14 هجری پس از محاصره و جنگ، دمشق را گشودند. بر هر یك از دروازه های شهر یكی از امیران مسلمانان فرود آمد. مردم شهر به سوی ابوعبیدة بن جراح، یزید بن ابی سفیان و شرحبیل بن حسنه - كه هر كدامشان فرمانده یك چهارم سپاه بودند - رفتند و از آنها درخواست امان كردند؛ كه امانشان دادند. مردم دروازه ها را به روی این سه تن گشودند و اینان از سه دروازه با صلح وارد شهر شدند، اما خالد از دروازه شرقی با زور وارد شد؛ و بدین ترتیب دمشق را به تصرف در آوردند. [5] .


[1] خطط الشام، ج 1، ص 69 - 76 (با تخليص).

[2] شماس: رتبه اي است پايين تر از كشيش (دهخدا).

[3] نام نهري است.

[4] خطط الشام، ج 1، ص 84-77 (با تلخيص).

[5] دائرة المعارف، ج 8، ص 2.